شماره ٢٩٣: آن نه من باشم که چون ميرم به تابوتم برند

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آن نه من باشم که چون ميرم به تابوتم برند
يا به دوش و سر خراب و مست و مبهوتم برند
مثل زر خالص برون آيم ز آتش، گردرو
از براى آزمايش همچو ياقوتم برند
مشترى قوسى نهادست از براى بزم من
تا بسان آفتاب از دلو در حوتم برند
از جوان بختى که هستم وقت پيوستن به حق
ننگ دارم گر ز راه چرخ فرتوتم برند
بر فلک بينى صعود روح پاکم، زهره وار
فى المثل صد نوبت ار در چاه هاروتم برند
چون اله خويش را تقديس کردم سالها
پس مرا مى زيبد ار بر قدس لاهوتم برند
نيستم ز آنها در آن گيتى که بر کاخ بهشت
چون طفيلى از براى خرقه و قوتم برند
هر کجا من خوان معنى گسترم، کروبيان
طرفه نبود گر به ميکائيل سرغوتم برند
ايهاالناس، اوحدى وار الوداعى مى زنم
زانکه وقت آمد کزين زندان ناسوتم برند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید