شماره ٢٣٩: رنگين تر از رخ تو گل در چمن نباشد

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
رنگين تر از رخ تو گل در چمن نباشد
چون عارض تو ماهى در انجمن نباشد
پوشيده هر کسى را پيراهنيست، ليکن
آب حيات کس را در پيرهن نباشد
فرهادوار بى تو جان مى کنم، نگارا
فرهاد نيست عيبي،گر کوهکن نباشد
چون وقت بوسه دادن گويى که: بى دهانم
دشنام نيز دادن بر بى دهن نباشد
زر خواستى و جان هم، زر کمترست، ليکن
در جان که مى فرستم بارى سخن نباشد
چون وصل جويم از تو، گويي: نبيني، آرى
ديدار خوب رويان بى لا و لن نباشد
چون استوار باشم در عهد و وعده تو؟
کين بى خلاف نبود و آن بى شکن نباشد
امشب چو پيش ديده خون ريختى دلم را
گر زانکه باز گويد فردا، ز من نباشد
جانا، کجا نشيند بى صحبت تو يک دم؟
روزى که اوحدى را تشويش تن نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید