شماره ٥٠: نوبهارست و دل پر هوس و باده ناب

غزلستان :: اوحدی مراغه‌ای :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نوبهارست و دل پر هوس و باده ناب
حبذا روى نگار و لب کشت و سر آب
صبح برخيز و بر گل به صبوحى بنشين
چون به آواز خوش مرغ درآيى از خواب
عيش نيکوست کسى را که تواند کردن
اى تواناى خردمند، چه داري؟ درياب
اگر آن زلف تو در بردن عقل از همه روى
وى لب تو در غارت دين از همه باب
کافران روى به محراب نکردند، ولى
بکنند ار خم ابروى تو باشد محراب
اوحدى پيش تو صد نامه فرستاد از شوق
که نه آثار وفا ديد و نه ايثار جواب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید