شماره ٦٣٤: من آن نيم که به عمر از وفاى خود بروم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
من آن نيم که به عمر از وفاى خود بروم
ز آستانت به حسن رضاى خود بروم
منم فتاده به خاکى و هر زمان چون باد
گذر کنى به سر من ز جاى خود بروم
به راه بى سر و پا مى روم که آب دو چشم
رها نمى کندم تا به پاى خود بروم
چنان ضعيف شدم، گر دعاى وصل کنم
ز آه خود به فلک با دعاى خود بروم
مرا جهان بلا بر سر است و مى خواهم
که سر نهم، ز جهان با بلاى خود بروم
به دست بوس خيال تو گر شود ممکن
درون ديده صورت نماى خود بروم
در انتظار وصالت ز دست شد خسرو
دلت نشد که به سوى گداى خود بروم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید