شماره ٦٢٠: خراب کرد به يک بار خواب نرگس مستم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خراب کرد به يک بار خواب نرگس مستم
خبر دهيد به جانان که دل برفت ز دستم
ز بس که اين دل خون گشته در دويد به چشمم
نايستاد دلم تا ميان خون ننشستم
هزار شب رود و من به خواب چشم نبندم
کنون چگونه ببندم که از نخست نبستم
مه من ار به تو بينم، «بت چه پرستي؟»
چو دين به کار تو کردم، چگونه بت نپرستم؟
مشو به خشم که «در من تو کيستى که نبيني؟»
گر آن گناه نبخشي، جوان و عاشق و مستم
مرا ز دورى بتان توبه داده بود عزيزى
تو شوخ باز بر آن داشتى که توبه شکستم
نهاد داغ سگى پاسبان کوى تو بر من
من ار چه سگ نيم، اما براى داغ تو هستم
دهند پند که خسرو صبور باش که رستى
اگر سخن به صبورى بود، بدان که نرستم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید