شماره ٦٠٨: فرياد از اين جفا که من از يار مى کشم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
فرياد از اين جفا که من از يار مى کشم
اندک همى شمارم و بسيار مى کشم
خاکم که کوب مى خورم و پست مى شوم
مورم که رنج مى برم و بار مى کشم
گر از جفاى او دلم افگار مى شود
بازش هم اندرين دل افگار مى کشم
همسايه مى بسوزد و فرياد مى کند
زان ناله ها که من پس ديوار مى کشم
بر يار هم جفا بود، ار گويمش به روى
جورى که من ز يار جفا کار مى کشم
در ذکر او چه منع ز فرياد، آخرش
پيکانست کز جگر، نه ز پا، خار مى کشم
روشن چو روز گشت در آفاق سوز من
اين شعله کز جگر به شب تار مى کشم
خسرو خراب گشته و جان هم شده خراب
کز ديده باده هاى چو گلنار مى کشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید