شماره ٦٠٧: هر شب به دل تصور نازش فرو برم

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر شب به دل تصور نازش فرو برم
با خون دل فسانه رازش فرو برم
نازش که نيست بر لب شيرين، بر آن شوم
کاندر ميان آن گه نازش فرو برم
چون تير بر کمان نهد او، خواهم از هوس
پيکانهاى ديده نوازش فرو برم
شبها ز ذوق خاک درش در دهان کنم
در آب ديدگان نيازش فرو برم
ديوانه شد دل من و زنجير واجب است
خواهد از او که زلف درازش فرو برم
باشد که يک دمى لب خود بر لبم نهد
تا من زبان عربده سازش فرو برم
خسرو، اگر چه عشق مجاز است زان او
تحقيق خويش من به مجازش فرو برم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید