شماره ٣٥٣: مشک تر بر مه پراگندى و شب مى خوانيش

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
مشک تر بر مه پراگندى و شب مى خوانيش
برگ گل را پر شکر کردى و لب مى خوانيش
آفتاب نيمروزى و به خدمت کردنت
مى رسد خورشيد، اگر در نيم شب مى خوانيش
هست بر خورشيد پيشت نام خورشيدى خطا
تو بدين نام از پى حسن ادب مى خوانيش
نسخه اى کز خط تست اندر دل سوزان من
سحر آتش بند يا تعويذ تب مى خوانيش
لب رطب سازى و آنگه خسته از دندان کنى
خسته از دندان من کن، گر رطب مى خوانيش
ماه من زلف ذنب وش را چه مى گيرى به دست؟
ماه کى گيرد ذنب را چون ذنب مى خوانيش
ناله عشاق را شور و شغب، گفتى ز چيست؟
نفخ صور است اين که تو شور و شغب مى خوانيش
با رقيبت نيست کار و خوانيش مى دانم اين
تا مرا سوزى ز حسرت بى سبب مى خوانيش
سجده کردن پيش طاق ابرويت از دوستى
فرض شد بر خسرو، ار تو مستحب مى خوانيش



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید