شماره ٣٢٠: تن پير گشت و آرزوى دل جوان هنوز

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تن پير گشت و آرزوى دل جوان هنوز
دل خون شد و حديث بتان بر زبان هنوز
عمرم به آخر آمد و روزم به شب رسيد
مستى و بت پرستى من همچنان هنوز
آهنگ کرده سوى بتان جان کمترين
کافر دلان حسن درون سوى جان هنوز
صد غم رسيد و مرگ هنوزم نمى رسد
صد کعبه رفت و مهر دلم رايگان هنوز
عالم تمام پر ز شهيدان خفته گشت
ترک مرا خدنگ بلا در کمان هنوز
بيدار مانده شب همه خلق از نفير من
وان چشم نيم مست به خواب گران هنوز
هر دم کرشمه هاى وى افزون و آنگهى
خسرو ز بند او به اميد امان هنوز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید