شماره ٣٠٨: آراست همه عرصه آفاق به زيور

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آراست همه عرصه آفاق به زيور
در برج شرف آمدن شمس منور
بيرون زده گلهاى رخ ساده جوانان
کايند به نظاره شهزاده کشور
بر سبزه گل لعل تو دانى چه چکيده ست؟
بر سينه طاوس مگر خون کبوتر
خونابه چکانيد ز چشم تر عشاق
بلبل که کشيده زنوار زهره ز اختر
بر لاله تر کوفت صبا پاى بر آتش
با مطرب و با مرغ چمن شد چو نواگر
غنچه ست دهن گرد گرفته ز پى آنک
بوسد کف پاهاى نگاران سمن بر
آن طرفه بهارى که زمين پر گل و زر شد
زان ره که در آمد علم خان مظفر
شهزاده خضر خان که به تاييد الهى
خضرى ست پديد آمده از صلب سکندر
نبود عجب، ار محو کند حکم فنا را
آثار چنين عمر که خضرى ست مصور
مدح تو ز خسرو به فلک رفت و عطارد
بر تخته خورشيد نگر مى کند از بر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید