شماره ٢٥٥: ز دورى تو چو خونابه من افزون شد

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز دورى تو چو خونابه من افزون شد
مرنج ز اشک من ار آستانت گلگون شد
به گرد کوى تو مردم، نگفتيم که سگى
فتاده بود درين کوي، حال او چون شد
بکش به ناز جهانى که شکل و شوخى تو
نه کم ز فتنه دهر و بلاى گردون شد
کرشمه چند کني، يک نظر به گوشه چشم
بدين طرف که جگرهاى بيدلان خون شد
به خون ديده نوشتم چو قصه دل خويش
درست نسخه اى از داستان مجنون شد
تو پاى پيش نهادى به ره که بخرامى
به پاى پس زدن خسته صبر بيرون شد
خيال خنده تست اين نه گريه خسرو
که چشمهاش چنين پر ز در مکنون شد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید