شماره ٢٢٢: حد حسنت گر اهل دل بدانند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
حد حسنت گر اهل دل بدانند
دو عالم در ته پايت فشانند
مسيح و خضر را آن روى بنماى
بکش، جانا، مرا، گر زنده مانند
مبين کايينه لافد از ضميرت
که مى گويد دروغى راست مانند
لبت را جان توان خواندن، وليکن
نمى دانم که آن خط را چه خوانند؟
مرنج، اى پاکدامن، عاشقانت
اگر بر چشم تر دامن فشانند
نخواهم زيست زخم عشق کاريست
رقيبان را بگو تيغم نرانند
مکن بر ما نصيحت ضايع، اى دوست
که مستان لذت تقوى بدانند
بگويش، اى صبا، گه گه پس از ما
که اهل خاک خدمت مى رسانند
نه جايى کز گل رويت چکد خون
دو چشم خسرو آنجا خون چکاند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید