شماره ٧٢٢: آن که در جام خضر آب بقا ريخته است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آن که در جام خضر آب بقا ريخته است
به لب تشنه ما زهر فنا ريخته است
ما نه امروز کبابيم، که معمار ازل
رنگ افلاک ز خاکستر ما ريخته است
طفلى و سنگ و گهر در نظرت يکسان است
تو چه دانى که درين خاک چها ريخته است!
نيست پرواز به بال دگران شيوه من
ورنه در سايه من بال هما ريخته است
خاک را دست به افسردن اين آتش نيست
خون عشاق عيان است کجا ريخته است
ما نه آنيم که بر برگ بلرزيم چو بيد
بارها دامن گل از کف ما ريخته است
صائب از چشمه آيينه کجا گيرد آب؟
آن که در شوره زمين آب بقا ريخته است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید