شماره ٥٦٦: هر که خود را يافت، دولت در کنار خويش يافت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که خود را يافت، دولت در کنار خويش يافت
حاصل روى زمين را در غبار خويش يافت
خاک در چشمش اگر آرد دو عالم را به چشم
هر که بتواند نهان و آشکار خويش يافت
چشم پوشيد از جهان تا دل به فکر حق فتاد
بى نياز از دام شد هر کس شکار خويش يافت
چون به ديوار تن آسانى تواند پشت داد؟
هر سبکسيرى که گرد شهسوار خويش يافت
هر که از خود مى تواند ساختن قالب تهى
ماه را چون هاله خواهد در کنار خويش يافت
چشم بينايى که شد در نقطه توحيد محو
هفت پرگار فلک را بيقرار خويش يافت
حسن هيهات است رنج عشق را ضايع کند
کوهکن از کار شيرين مزد کار خويش يافت
در صحيحان صحبت عيسى کند انشاى درد
غم فراوان گشت تا دل غمگسار خويش يافت
مى شود درد طلب مطلوب، چون کامل شود
بلبل ما وصل گل از خارخار خويش يافت
دامن جمعيت دل را به دست باد داد
غنچه ما بهره اى کز نوبهار خويش يافت
هر سيه کارى که از کردار خود شد منفعل
ابر رحمت از جبين شرمسار خويش يافت
هر که چون صائب دل خود را به نوميدى نهاد
عيش عالم در دل اميدوار خويش يافت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید