شماره ٥٦٥: هر که راه گفتگو در پرده اسرار يافت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر که راه گفتگو در پرده اسرار يافت
چون کليم از لن ترانى لذت ديدار يافت
آنچه مى جست از درخت وادى ايمن کليم
همت منصور بى زحمت ز چوب دار يافت
شوق اگر مشاطه گردد، بى تکلف مى توان
لذت آغوش گل از رخنه ديوار يافت
از بلندوپست عالم شکوه کافر نعمتى است
تيغ، اين هموارى از سوهان ناهموار يافت
گر سبک سازى چو شبنم از علايق خويش را
مى توان در پيشگاه خاطر گل بار يافت
گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب
شبنمى بنگر چها از ديده بيدار يافت
رخنه اى چون خنده بيجا ندارد ملک حسن
گلفروش از خنده گل راه در گلزار يافت
ديده پوشيده مى بايد قماش حسن را
پير کنعان بوى وصل از چشم چون دستار يافت
صيقل آيينه گردون صفاى خاطرست
مى شود تاريک عالم سينه چون زنگار يافت
هر چه از عمر گرامى صرف در غفلت شود
مى توان يک صبحدم در ملک استغفار يافت
شبنم از شب زنده دارى بر سر بالين يافت
صائب از خورشيد شمع دولت بيدار يافت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید