شماره ٥٤٤: اى ستمگر از نگاه دور رنجيدن نداشت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
اى ستمگر از نگاه دور رنجيدن نداشت
اين گناه سهل، بر انگشت پيچيدن نداشت
شکوه ننوشتن مکتوب را طى مى کنيم
نامه ما اى فرامشکار نشنيدن نداشت
از براى کشتن من کم نبود اسباب قتل
حال بيمار من از اغيار پرسيدن نداشت
سرکشى چون مانع است از ديدن عاشق ترا
از من اى بى رحم، راه خانه پرسيدن نداشت
قهرمان غيرت عشاق، بى جاسوس نيست
روى خود در خلوت آيينه بوسيدن نداشت
گريه ابر و نشاط برق، با هم خوشنماست
پيش چشم ما به روى غير خنديدن نداشت
شور بختى شوريى در چشم ما نگذاشته است
از حضور ما بساط باده برچيدن نداشت
کى کند در منتهاى حسن، زير پا نگاه؟
آن که در طفلى ز تمکين ذوق گل چيدن نداشت
مى توان از يک ورق، خواندن کتابى را تمام
اينقدر بر دفتر ايام، گرديدن نداشت
در چنين وقتى که صائب خاک ره گرديده است
زير پاى خويش اى بى رحم، ناديدن نداشت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید