شماره ٤٨١: آرزو بسيار و آهم در دل درويش نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
آرزو بسيار و آهم در دل درويش نيست
دشت پر نخجير و يک ناوک مرا در کيش نيست
خانه اهل تعلق شاهراه حادثه است
دزد هرگز در کمين کلبه درويش نيست
سايه از ويرانه ما مى کند پهلو تهى
خانه ما از هجوم جغد پر تشويش نيست
تير روى ترکش محشر بود مژگان او
فتنه را دلدوزتر زين ناوکى در کيش نيست
اى سکندر تا به کى حسرت خورى بر حال خضر؟
عمر جاويدان او يک آب خوردن بيش نيست!
مبحث عشق است اى زاهد خموشى پيشه کن
عرض علم موشکافيها به عرض ريش نيست!
تا ازان تنگ شکر صائب جدا افتاده ام
سايه مژگان به چشم کمتر از صد نيش نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید