شماره ٤٧١: شير مست ماهتابم با شرابم کار نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شير مست ماهتابم با شرابم کار نيست
ماهى سرچشمه نورم به آبم کار نيست
خانه دربسته ام چون گوهر از خود روشن است
از تهى چشمى به ماه و آفتابم کار نيست
سرمه شب مى کند کار نمک در ديده ام
با خيال يار، چون انجم به خوابم کار نيست
از بياض ساده لوحى کرده ام روشن سواد
چون قلم از دل سياهى با کتابم کار نيست
رزق بيدردان ز من خميازه حسرت بود
شور عشقم، جز به دلهاى کبابم کار نيست
مى کنم آهسته راهى قطع چون ريگ روان
گر زمين در جنبش آيد با شتابم کار نيست
خط پاکى از جنون اينجا به دست آورده ام
يکقلم روز قيامت با حسابم کار نيست
در تماشاى بتان صائب دلير افتاده ام
چون نگاه خيره چشمان با حجابم کار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید