شماره ٤٧٠: شسته ام از چشمه مه رو به آبم کار نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
شسته ام از چشمه مه رو به آبم کار نيست
شير مست ماهتابم با شرابم کار نيست
ماهتاب از شمع کافورى ندارد کوتهى
با چراغ خيره چشم آفتابم کار نيست
کرده ام تر از گل شب بوى بيدارى دماغ
با نسيم غفلت ريحان خوابم کار نيست
مستم اما در پى آزار کم ظرفان نيم
موج بى پروايم اما با حبابم کار نيست
بارها بند قباى صبح را واکرده ام
با چنين دستى به دامان نقابم کار نيست
آسمان گو کشتى انصاف بر خشکى ببند
ماهى ريگ روانم من، به آبم کار نيست
نسبت من با خطا دورست از فهميدگى
صائبم صائب به جز فکر صوابم کار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید