شماره ٤٥٨: در حريم پاکبازان بوريا را بار نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
در حريم پاکبازان بوريا را بار نيست
فقر را با نقشبندان تعلق کار نيست
(عشق عالمسوز را با حسن و ايمان کار نيست
گردن ما در کمند سبحه و زنار نيست)
سهل مشمر هيچ کارى را که در ملک وجود
هر چه آسان بشمرى بر خويشتن دشوار نيست
گردن نظاره کوه طور بيجا مى کشد
هر سبک سنگى حريف شعله ديدار نيست
پا به دامن کش که در ميزان لطف عام او
پاى خواب آلود کمتر از دل بيدار نيست
حسن معنى هر که دارد مردم چشم من است
چشم من چون خانه آيينه صورتکار نيست
ما قماش پاکى طينت تماشا مى کنيم
با قباى اطلس و زربفت ما را کار نيست
با درشتان تندخويى کن که ناهموار را
همزبانى بهتر از سوهان ناهموار نيست
با خيال روى او در پرده شرم و حيا
خلوتى دارم که بوى پيرهن را بار نيست
بر سر گفتار صائب خواهد آمد زين غزل
هر که را از نغمه پردازان سر گفتار نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید