شماره ٤٥١: عالم اسباب غير از پرده هاى خواب نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
عالم اسباب غير از پرده هاى خواب نيست
ديده بيدار دل بر عالم اسباب نيست
مى کند خورشيد هم دريوزه آب از ديده ها
نه همين در ديده بى شرم انجم آب نيست
سير و دور ما به سير و دور گردون بسته است
اختيارى موج را در حلقه گرداب نيست
لرزد از ظالم فزون مظلوم در زير فلک
گرگ را چون گوسفند انديشه از قصاب نيست
چون به منزل پشت پا در رهنوردى مى زند؟
جذبه دريا اگر خضر ره سيلاب نيست
تا مباد از قيمت نازل به خاکش افکنند
گوهر ما در صدف بى رعشه سيماب نيست
در جهان ساده لوحى نقش نامحرم بود
در حريم کعبه طاق ابروى محراب نيست
جوهر تيغ است داغ پيچ و تاب آن کمر
اين قدر در موى آتش ديده پيچ و تاب نيست
همچو غواصان به جاى بى نفس کن جستجو
گر چه در اين نه صدف آن گوهر ناياب نيست
هوشيارانند صائب مصرف اين سيم قلب
در حريم ميکشان رسم تکلف باب نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید