شماره ٣٠٤: زلف گرد عارض او رشته گلدسته است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
زلف گرد عارض او رشته گلدسته است
کز لب و رخ غنچه و گل را به هم پيوسته است
خوى عالمسوز او بى زينهار افتاده است
ورنه از آتش سپند ما مکرر جسته است
سبزه خوابيده باشد با قد رعناى او
سرو اگر در پيش قمرى مصرع برجسته است
سالها شد پشت بر ديوار حيرت داده ايم
ديده آيينه را نقشى چنين ننشسته است
بلبلان در بيضه با گل زير يک پيراهنند
غم ز دورى نيست چون دلها به هم پيوسته است
در لباس تلخ دارد جا ز بيم چشم شور
ورنه طوطى در شکر پنهان چو مغز پسته است
چون در آيينه، روى سخت اين آهن دلان
مى نمايد باز در ظاهر، وليکن بسته است
نگسلد چون موج صائب رشته اميد ما
جويبار ما به درياى کرم پيوسته است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید