شماره ٢٤٧: ريشه ما در زمين خاکسارى محکم است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ريشه ما در زمين خاکسارى محکم است
گلبن اميد ما در چار موسم خرم است
دامن محشر به فرياد سرشک ما رسد
آستين تنگ ميدان، گريه ما را کم است
چشم جود از روشنان عالم بالا مدار
ديده خورشيد، محتاج سرشک شبنم است
کاسه همسايه پا دارد، به ما جامى بده
دور شايد بر مراد ما بگردد، عالم است
به که در جيب نمد آيينه را پنهان کنيم
عالم از جهل مرکب يک سواد اعظم است
استقامت از مزاج آفرينش رفته است
بيشتر رد و قبول اهل عالم توأم است
در به روى صورت ديوار نگشاييم ما
هر که دارد حسن معنى در دل ما محرم است
از بياض گردن او، فرد بيرون کرده اى است
فرد خورشيدى که سر لوح کتاب عالم است
من که صائب پاک گوهرتر ز تيغ افتاده ام
رشته کارم چرا چون زلف جوهر درهم است؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید