شماره ١٨٥: هر نقاب روى جانان را نقاب ديگرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
هر نقاب روى جانان را نقاب ديگرست
هر حجابى را که طى کردى حجاب ديگرست
نااميدى را به نوميدى مداوا مى کنند
هر سرابى را درين وادى سراب ديگرست
هر پريشان جلوه اى ما را نمى آرد به وجد
ذره ما در کمين آفتاب ديگرست
گو جبين مى فروشان سرکه نفروشد به ما
مستى ما همچو منصور از شراب ديگرست
گل براى ما عبث خود را بر آتش مى زند
چاره دردسر ما از گلاب ديگرست
ماه تابان از حصار هاله گو بيرون ميا
بزم ما را روشنى از ماهتاب ديگرست
کرد آخر صحبت يوسف زليخا را جوان
بعد پيرى عشق را عهد شباب ديگرست
ناخوشى هاى جهان را بيشتر خوش مى کنند
پاک چشمان را مذاق انتخاب ديگرست
از بياض گردن خوبان تلاوت مى کنند
ساده لوحان محبت را کتاب ديگرست
ديده اميد ما بر دولت بيدار نيست
فتح باب ما ز چشم نيمخواب ديگرست
کوثر و زمزم عبث آب رخ خود مى برند
صائب اين لب تشنگى ما را ز آب ديگرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید