شماره ١٧٨: از نظرها درد و داغ عشق پنهان خوشترست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از نظرها درد و داغ عشق پنهان خوشترست
جاى اين گلهاى خوشبو در گريبان خوشترست
عشق را گستاخ سازد حسن چون بى پرده شد
سير گل از رخنه ديوار بستان خوشترست
نيست چشم تنگ را از وصل جز حسرت نصيب
کلبه خود مور را از شکرستان خوشترست
عندليبى را که از گل با خيال گل خوش است
زير بال خويش از چتر سليمان خوشترست
تير کج را از کمان پهلو تهى کردن خطاست
پاى خواب آلود در آغوش دامان خوشترست
پوست بر تن خضر را از زهر منت سبز شد
حفظ آب روى خود از آب حيوان خوشترست
در غريبى سيلى اخوان نمى آيد به دست
ورنه از صبح وطن، شام غريبان خوشترست
در عزيزى دل نپردازد به حق از خويشتن
يوسف مغرور ما در چاه و زندان خوشترست
پنبه از داغ دل بى طاقت او برمدار
اين چراغ مضطرب، در زير دامان خوشترست
سنگ اطفال است دامنگير ما ديوانگان
ورنه صائب اهل وحشت را بيابان خوشترست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید