شماره ٨٩: خانه از خويش تهى کن که ز نظاره آب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
خانه از خويش تهى کن که ز نظاره آب
پرده چشم حباب است همان چشم حباب
راه خوابيده رسانيد به منزل خود را
بخت ما نيست که بيدار نگردد از خواب
رهرو عشق نگردد ز ملامت در هم
شود از سنگ فزون جوهر آيينه آب
دل بى تاب من آرام ندارد، ورنه
مى کشد در دل شب ها نفسى موج سراب
مانع عمر سبکسير نگردد پيرى
سيل را سايه پل باز ندارد ز شتاب
دل بپرداز ز جمعيت دنيا زنهار
که صدف مى شود از آب گهر خانه خراب
خطر از خصم ندارد جگر جوهردار
تيغ از آتش سوزنده برآيد سيراب
چه کند خون جهان با جگر تشنه عشق؟
نکند شبنم گل ريگ روان را سيراب
از صفاى دل ما مستى خوبان افزود
حسن را آينه صاف بود عالم آب
گردش از جلوه مستانه نمى آسايد
هر که را سيل خرام تو کند خانه خراب
مستى حسن ز خون ريختن ما افزود
باده لعلى آتش بود از اشک کباب
منت سيل برآورد ز بنيادم گرد
اى خوش آن خانه که از خويش برون آرد آب
برق را خار به اصلاح نيارد صائب
حسن مغرور، ز خط پا نگذارد به حساب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید