شماره ٧٩: چون چراغ روز، با آن روشنايى آفتاب

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
چون چراغ روز، با آن روشنايى آفتاب
هست با رويش خجل از خودنمايى آفتاب
از خجالت مشرق پروين شود رخساره اش
چهره گر با او شود از بى حيايى آفتاب
آب را مانع ز گرديدن شود در ديده ها
داغ روى اوست در حيرت فزايى آفتاب
چون زر قلب، از رواج حسن روز افزون او
زردرويى مى کشد از ناروايى آفتاب
کيست با او چهره گردد از نکورويان، که هست
پيش حسن شهرى او، روستايى آفتاب
چهره پوشيده رويان را فروغ ديگرست
برنمى آيد به خوبان سرايى آفتاب
کيست از زلف رساى او کند گردنکشي؟
کز کمند او نمى يابد رهايى آفتاب
گرمى هنگامه حسن از هواداران بود
چون کند از ذره قطع آشنايى آفتاب؟
کاسه دريوزه چون از ماه نو سامان دهد؟
گر ندارد نور ازان عارض گدايى آفتاب
مى کند دلجويى ذرات، از کوچکدلى
در جهان خاک با سر در هوايى آفتاب
ناقصان را صحبت کامل عياران کيمياست
خاک را زر سازد از رنگ طلايى آفتاب
حسن را با خاکساران التفات ديگرست
مى کند در چشم روزن توتيايى آفتاب
روزن خاکى نهادان تنگ چشم افتاده است
ورنه در احسان ندارد نارسايى آفتاب
تا به آن دست نگارين نسبتى پيدا کند
پنجه از خون شفق سازد حنايى آفتاب
گر چه در روشنگرى دارد يد بيضا ز صبح
برنمى آيد به شبهاى جدايى آفتاب
آتشى افکند عشقت در دل خوبان که شد
کاسه دريوزه شبنم گدايى آفتاب
نيست گر ديوانه آن ليلى عالم، چرا
از رگ ابرست در زنجيرخايى آفتاب
در تلاش شهرت از نقصان بود جرم هلال
از تمامى فارغ است از خودنمايى آفتاب
نور ازان مى بارد از رويش که پيش خاک راه
مى کند با سربلندي، جبهه سايى آفتاب
با توانگر، وامخواه خوش ادا باشد شريک
نور مى بخشد به ماه از خوش ادايى آفتاب
قسمت روشندلان از خوان گردون حسرت است
مى خورد خون شفق از بينوايى آفتاب
در سراغ کعبه مقصد، بساط خاک را
طى کند هر روز با بى دست و پايى آفتاب
شبنم افتاده را در ديده خود جا دهد
در سبکروحى ندارد نارسايى آفتاب
ترک دعوى کن که با چندين زبان آتشين
مهر دارد بر دهان خودستايى آفتاب
دست کوته دار از خوان سپهر دون که هست
کاسه دريوزه شبنم گدايى آفتاب
چشم آب رو مدار از چرخ زنگارى که هست
کاسه دريوزه شبنم گدايى آفتاب
پايه عزت، بلندى گيرد از افتادگى
سرور آفاق شد از جبهه سايى آفتاب
مى ربايد ديده ها را حسن عالمسوز او
مى کند صائب اگر شبنم ربايى آفتاب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید