شماره ١٥٨: بسکه حرف مدعا نازک رقم افتاده است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
بسکه حرف مدعا نازک رقم افتاده است
نامه ام چون حيرت آئينه يکسر ساده است
طينت عاشق نگردد از ضعيفى پايمال
گر فتد بر خاک حرفى بر زبان افتاده است
نشه ئى دارد دماغ بيقرارى هاى من
پيچ و تاب بيخودان همرنگ موج باده است
گردباد شوقم عمريست در دشت جنون
خيمه ام چون چرخ بر سرگشتگى استاده است
آهم و طرفى نمى بندم بالفتگاه دل
بى دماغى هاى شوقم سر بصحرا داده است
زينت ظاهر غبار معنى اسرار ماست
شيشه رنگين حجاب آب و رنگ باده است
در طلب بايد گذشت از هرچه مى آيد به پيش
گر همه سرمنزل مقصود باشد جاده است
گربود تسليم سرمشق جبينت چون غبار
دامن هر کس که مى آرى بکف سجاده است
وضع محويت تماشاخانه نيرنگ کيست
يک جهان آئينه ام تا حيرتم رو داده است
برق جولان آه (بيدل) ياس پرورد است و بس
الحذ راى مدعى اين دود آتش زاده است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید