شماره ٩١: ادب نه کسب عبادت نه سعى حق طلبى است

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
ادب نه کسب عبادت نه سعى حق طلبى است
بغير خاک شدن هر چه هست بى ادبى است
زبيقرارى نبض نفس توان دانست
که عمر آهوى وحشت کمند بى سببى است
خمار جام تسلى شکستن آسان نيست
زناله تا بخموشى هزار تشنه لبى است
تغافل آينه دار تبسم است اينجا
بعرض چين نتوان گفت ابروش غضبى است
بفهم مطلب موهوم ما که پردازد
زبان عجزفروشان مدعا عربى است
دلى گداخته برک نشاط امکانست
کبابها جگرى کن شراب ما عنبى است
اسير شانه و حيران سرمه ئى زاهد
کجاست عصمت و کو عفت اين همه جلبى است
هنوز موى سفيدش بشير ميشويند
فريب جبه و دستار شيخ چند صبى است
زپشت و روى ورق هر چه هست بايد خواند
کدام عيش و چه کلفت زمانه روز و شبى است
چو صبح به که بصد رنگ شبنم آب شويم
کف غبار و غرور نفس حياطلبى است
چو موج اگر همه تسليم گل کنى (بيدل)
هنوز گردن تمهيد دعويت عصبى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید