شماره ٣٩: تا از ان پاى نگارين بوسه کرد انتخاب

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
تا از ان پاى نگارين بوسه کرد انتخاب
جام در موج شفق زد حلقه چشم رکاب
تا به بحر شوق چو گرداب دارم اضطراب
نيست نقش خاتم من جز نگين پيچ و تاب
از دهان بى نشانت هيچ نتوان دم زدن
سوختن زين معنى موهوم خاموشى جواب
جام گل را از مى رنگت جگر چون لاله داغ
وزنگاهت شيشه مى را نفس چون شبنم آب
صفحه گلش نبندد نقش رنگت در خيال
ساغر نرگس نبيند نشه چشمت بخواب
خنده لبريز ملاحت جلوه مالامال حسن
ناز سرشار جفاها غمزه مخمور عتاب
سايه پردازى تغافلهاى خورشيد است و بس
گو تو از رخ پرده برگيرى که ميگردد نقاب
ناله را آسوده نتوان ديد در کيش وفا
به که کم گردد دعاى دردمندان مستجاب
در گلستانيکه رنگ از چهره من ريختند
گشت هر برگ خزان آئينه دار آفتاب
تا هوائى در سرم پيچيد از خود ميروم
گردبادم دارم از سرگشتگى پا در رکاب
شبنم لطف کريمان جهان برقست و بس
غير آتش نيست در سرچشمه خورشيد آب
عالم امن است حيرانى مژه بر هم مزن
خانه ها زافتادن ديوار ميگردد خراب
معجز خوبى نگر (بيدل) که هنگام سخن
لعل خاموشش کشيد از غنچه گوهر گلاب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید