شماره ٢٠: امشب ز ساز مينا گرم است جاى مطرب

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
امشب ز ساز مينا گرم است جاى مطرب
کوک است قلقل مى با نغمهاى مطرب
دريوزه چشم داريم از کاسه هاى طنبور
در حق ما بلند است دست دعاى مطرب
صد رنگ آه حسرت پيچيده ايم در دل
اين ناز و آن نياز است از ما بپاى مطرب
کيفيت بم و زير مفهوم انجمن نيست
در پرده تا چه باشد منظور راى مطرب
زان چهره عرقناک حيران حرف و صوتيم
هرجاست تر صدايى دارد حياى مطرب
شور لب تو ما را نگذاشت در دل خاک
آتش به نيستان زد آخر هواى مطرب
نامحرمان عيش اند بيگانگان ساقى
وز درد بى نصيب اند ناآشناى مطرب
هرچند واسرايند صد ره ترانه جاه
اين اغنيا ندارند فيض غناى مطرب
تا ما خموش بوديم شوق تو بى نفس بود
از نى بلند گرديد شور نواى مطرب
عذر دماغ مستان مسموع هيچکس نيست
يا رب که گيسوى چنگ افتد بپاى مطرب
قانون بزخمه نازان دف از طپانچه خندان
بر ساز ما فتاده است يکسر بلاى مطرب
(بيدل) که رحم ميکرد بر سخت جانى ما
ناخن اگر نمى بود زورآزماى مطرب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید