شماره ١٧: از روانى در تحير هم اثر ميدارد آب

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش دوم

افزودن به مورد علاقه ها
از روانى در تحير هم اثر ميدارد آب
گر همه آئينه باشد در به در ميدارد آب
ساده دل را اختلاط پوچ مغزان راحت است
صندلى از کف بدفع دردسر ميدارد آب
کم زمنعم نيست کسب عزت درويش هم
بيشتر از لعل خاک خشک برميدارد آب
نيست از خود رفته را انديشه ياس قدم
چون روان شد کى به پيش پا نظر ميدارد آب
هستى عارف بقدر دستگاه نيستى است
از گداز خويش دارد بحر اگر ميدارد آب
جوهر از آئينه نتواند قدم بيرون زدن
موج را همچون نگه در چشم تر ميدارد آب
ظالمانرا دستگاه آرد پى کسب فساد
مشق خونريزى کند تا نيشتر ميدارد آب
از حوادث نيست کاهش طينت آزاد را
زحمت سودن نه بيند تا گهر ميدارد آب
صاف طبعان انفعال از ساز هستى ميکشند
بى تريها نيست تا از خود اثر ميدارد آب
تا عدم از هستى ما قاصدى در کار نيست
هم بقدر رفتن خود نامه برميدارد آب
فقر صاحب جوهر آثار کمال عزت است
تيغ در هر جا تنگ شد بيشتر ميدارد آب
باده بر هر طبع مى بخشد جدا خاصيتى
(بيدل) اندر هر زمين طعم دگر ميدارد آب



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید