شماره ٦٦٣: ما ز شغل آب و گل آيينه را پرداختيم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما ز شغل آب و گل آيينه را پرداختيم
خانه سازى را به خودسازى مبدل ساختيم
مى کند خون در جگر باد خزان را همچو سرو
رايت سبزى که از آزادگى افراختيم
تا نسوزد آرزو در دل، نگردد سينه صاف
ما به اين خاکستر اين آيينه را پرداختيم
گوهر درد طلب در دامن ساحل نبود
قطره خود را عبث واصل به دريا ساختيم
از نفس آيينه ما داشت زنگ تيرگى
صاف شد آيينه ما تا نفس را باختيم
بخت رو گردان شد از ما تا برآورديم تيغ
فتح از ما بود در هرجا سپر انداختيم
نيست صائب خاکساران را دماغ انتقام
ما به فرداى جزا ديوان خود انداختيم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید