شماره ٦٦٤: ما نفس بر لب به صد رنج و تعب مى آوريم

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
ما نفس بر لب به صد رنج و تعب مى آوريم
پير مى گرديم تا روزى به شب مى آوريم
روزه حرف طلب دارد لب اهل کرم
ما به منزل ميهمان را بى طلب مى آوريم
رزق اگر دارد کليدى در کف دست دعاست
بى سبب ما زور بر پاى طلب مى آوريم
منت مشکل گشايان نى به ناخن مى کند
زور بر دست دعاى نيمشب مى آوريم
شوخ چشمى بين که پيش در شهوار حسب
استخوان پوسيده اى چند از نسب مى آوريم
بيستون را تيشه ما در فلاخن مى نهد
برجبين چون چين جواهر از غضب مى آوريم
صائب از اوضاع ما شوريده احوالان مپرس
گوشه اى داريم و روزى را به شب مى آوريم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید