شماره ٧٦٠: عقل چندانکه خود بيارايد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عقل چندانکه خود بيارايد
در نظر هيچ خوب ننمايد
خاکسارى است آبرويش نيست
با دم سرد باد پيمايد
بسته او مشو که حيف بود
کار عشق ز عقل نگشايد
کشته عشق شو چو زنده دلان
گر ترا عمر جاودان بايد
هر که با عاشقى شود همدم
از دم او دمى بياسايد
به عدم عالمى رود ز وجود
به وجود جديد باز آيد
نعمت الله جان به جانان داد
خوش بود گر قبول فرمايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید