شماره ٦٤٠: دلبر سرمست ما عزمى به دريا مى کند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دلبر سرمست ما عزمى به دريا مى کند
منع نتوان کردنش چون ميل مأوا مى کند
چشم ما پر آب کرده خوش نشسته در نظر
اين عنايت بين که او با ديده ما مى کند
آفتاب حسن او هر جا که بنمايد جمال
هر چه آن پنهان بود چون نور پيدا مى کند
چشم مردم ديده ما روشن است از نور او
اين نظر صاحب نظر با چشم بينا مى کند
در خرابات مغان مست و خراب افتاده ايم
هر که دارد دولتى رغبت به آنجا مى کند
کار دل از عشق بالائى چنين بالا گرفت
لاجرم جان عزيزان قصد بالا مى کند
پادشاه است او و سيد بنده فرمان او
دلخوش است ار چه جفا بر جان شيدا مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید