شماره ٦٣٢: ساغر مى مدام در کارند

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ساغر مى مدام در کارند
همدم عاشقان مى خوارند
مى پرستان مدام مى نوشند
زاهدان زان خبر نمى دارند
خاکساران کوى ميخانه
فارغ از نور و ايمن از نارند
سر زلف بتم پريشان شد
جان و دل در هواى زنارند
منع رندان مکن که سرمستند
پند آنها بده که هشيارند
عاشقان سال ها به سر کردند
تا دمى جام مى به دست آرند
جان سيد فداى رندان باد
که دل هيچ کسى نيازارند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید