هر دم بر آب چشم ما نقش خيالى مى کشد
هر لحظه از حالى دگر ما را به حالى مى کشد
سلطان عشقش هر زمان ما را مثالى مى دهد
و آن بى مثال از خط خود بر وى مثالى مى کشد
گر دل به دلبر مى کشد او مى کشد دل را به خود
کوشش چه کار آيد مرا صاحب کمالى مى کشد
ساقى هميشه از کرم جامى به رندى مى دهد
آن رند مست از جام او آب زلالى مى کشد
من نعمت الله يافتم نعمت به عالم مى دهد
تا تو نپندارى مراميلم به مالى مى کشد