شماره ٥١٩: عقل مخمور است و مستان را به قاضى مى برد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عقل مخمور است و مستان را به قاضى مى برد
سخت بى شرم است از آن رو پرده ما مى درد
رند سرمستيم و با ساقى نشسته روبرو
فارغ است از ريش قاضى هر که او مى مى خورد
اى که گوئى دل به دلبر مى فروشد جان من
نقد تو گر قلب باشد سيم قلبى کى خرد
مى بيارد رند مست و سر که آرد زاهدى
هرچه تو آرى برى و هرچه او آرد برد
گر هزار آئينه باشد در همه بينم يکى
عارف است آنکس که آن يک در هزاران بنگرد
در سرابستان او غيرى نمى يابد مجال
گر کسى مرغى شود بر گرد قصرش کى پرد
در هواى نعمت الله غنچه سيراب گل
در گلستان همچو مستان جامه بر خود مى درد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید