شماره ٥١٤: اى که گوئى نعمت الله جان سپرد

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى که گوئى نعمت الله جان سپرد
جان سپرد و جان با ايمان سپرد
جان به جانان دل به دلبر داد و رفت
جان ازين خوشتر دگر نتوان سپرد
در هواى گلستان عشق او
جان چو غنچه با لب خندان سپرد
بندگى کرد او به صدق دل مدام
ظاهر و باطن به آن سلطان سپرد
جان امانت بود با وى مدتى
خوش امينانه به آن جانان سپرد
بود ميخانه سبيل خدمتش
رفت و اين منصب به اين و آن سپرد
ديگرى گر جان به دشوارى بداد
سيد سرمست ما آسان سپرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید