شماره ٢٢٥: عشق جانان در ميان جان خوش است
عشق جانان در ميان جان خوش است
راز دلدار از جهان پنهان خوش است
درد بى درمان او درمان ما
در دلم اين درد بى درمان خوش است
حال سودائى زلف يار من
همچو زلفش بى سرو سامان خوش است
عشق او گنجى و دل ويرانه اى
آنچنان گنجى در اين ويران خوش است
جرعه اى دردى درد عشق او
جان ما را ده که جان را آن خوش است
حال دل با عشق دلبر خوش بود
جان ما پيوسته باجانان خوش است
نعمت الله مست وجام مى بدست
جاودان در بزم سرمستان خوش است
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده