شماره ٢١٥: عشق مست است و عقل مخمور است

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
عشق مست است و عقل مخمور است
عاقل از ذوق عاشقان دور است
دل ما گنج خانه عشق است
کنج ويران به گنج معمور است
نظرى کن که نزد اهل نظر
هرکه او ناظر است منظور است
نور چشم است و در نظر پيداست
ديده اى کاو نديد بى نور است
زاهد ار ذوق ما نمى داند
هيچ عيبش مکن که معذور است
آفتاب ار به نور پيدا شد
سيد ما به نور مستور است
نعمت الله به رندى و مستى
در همه کائنات مشهور است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید