آئينه ذات عين ذات است
ذات است که مجمع صفات است
بى جود وجود حضرت او
عالم به تمام فانيات است
مى نوش مدام دردى درد
کاين دردى درد دل دوات است
ميخانه ماست در خرابات
و اين خانه وراى شش جهات است
سيرآب شدند خلق عالم
آرى همه چيز ذوحيات است
گرکشته شوى به تيغ عشقش
آن حى قديم خونبهات است
سيد به حضور نعمت الله
دايم به وضو و در صلات است