شماره ٣٩: دل روان جان مى دهد در عشق آن جانان ما

غزلستان :: شاه نعمت‌الله ولی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
دل روان جان مى دهد در عشق آن جانان ما
گر قبولش مى کند شکرانه ها بر جان ما
غرقه درياى بى پايان کجا يابد کنار
ساحلش پيدا نباشد بحر بى پايان ما
هرچه آيد در نظر آئينه گيتى نماست
روشنش بنگر که باشد نور آن جانان ما
جان حيات جاودان از عشق جانان يافته
عشق اگر دارى طلب کن ذوق جاويدان ما
مجلس عشق است و رندان مست و ساقى در حضور
ساغر مى نوش کن، شادى سرمستان ما
سينه بى کينه ما مخزن اسرار اوست
گنج اگر خواهى بجو کنج دل ويران ما
نعمت الله رند سرمست است و جام مى به دست
مى به رندان مى دهد اين سيد رندان ما



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید