شماره ٤٣٣: خط ز خال لب جانانه برون مى آيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
خط ز خال لب جانانه برون مى آيد
آه افسوس ازين دانه برون مى آيد
حرف صدق از لب ديوانه برون مى آيد
زين صدف گوهر يکدانه برون مى آيد
عشرت روى زمين خانه خرابان دارند
بيشتر گنج ز ويرانه برون مى آيد
مى کند پند اثر در دل پرشور مرا
اگر از شوره زمين دانه برون مى آيد
باده تلخ نه آبى است کز او سير شوند
العطش از لب پيمانه برون مى آيد
تا قيامت دل ما تيره نخواهد ماندن
ليلى آخر ز سيه خانه برون مى آيد
چه خيال است دل از فکر تو بيرون آيد؟
کى سليمان ز پريخانه برون مى آيد؟
نشأه مستى طاعت ز شراب افزون است
زاهد از صومعه مستانه برون مى آيد
مى رسد نعمت الوان به خموشان بى خواست
اين نوا از لب پيمانه برون مى آيد
نيست يک دل که کباب از نفس گرمم نيست
دود اين شمع ز صد خانه برون مى آيد
ديده روزنه ام مى پرد امروز، مگر
خانه پرداز من از خانه برون مى آيد؟
مى شود پنجه خورشيد ازان روى چو ماه
تا ازان زلف سيه شانه برون مى آيد
پرده چشم تو بسيارى روزن شده است
ورنه يک شهد ز صد خانه برون مى آيد
شمع در محفل هرکس که نفس راست کند
دود از خرمن پروانه برون مى آيد
مى رسد چون مه کنعان به عزيزى صائب
از وطن هرکه غريبانه برون مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید