شماره ٤٠٦: عشق را پرده ناموس نگهبان نشود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق را پرده ناموس نگهبان نشود
بادبان پرده مستورى طوفان نشود
خط پاکى است ز اوضاع جهان حيرانى
وقت آيينه به هر نقش پريشان نشود
مصر از چهره يوسف نشود باغ خليل
تا برافروخته از سيلى اخوان نشود
موم در دامن درياى کرم عنبر شد
کفر در عشق محال است که ايمان نشود
سير چشمى و بزرگى نشود با هم جمع
مور بى پاى ملخ پيش سليمان نشود
نيست در عالم تسليم پريشان نظرى
ديده کشته محال است که حيران نشود
اختيارى نبود گريه روشن گهران
ديده شمع به سنگ يده گريان نشود
دست گلچين رود از کار ز بسيارى گل
دل پروانه تسلى به چراغان نشود
خواريى هست به دنبال خودآرايى را
پر طاوس محال است مگس ران نشود
گر به اين رنگ برآيد ز پس پرده بهار
صائب از توبه محال است پشيمان نشود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید