شماره ٣٣٧: رفع دلتنگى من نشأه صهبا نکند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
رفع دلتنگى من نشأه صهبا نکند
هيچ کس غنچه پيکان به نفس وا نکند
از سپر، تير قضا روى نمى گرداند
سيل از خانه در بسته محابا نکند
گر شود دامن پيراهن يوسف صد چاک
رخنه در پرده ناموس زليخا نکند
سعى در خون خود از خصم فزونتر دارد
هرکه با دشمن خونخوار مدارا نکند
شود از گوهر عبرت صدفش سينه بحر
دوربينى که نگه خرج تماشا نکند
مى کند زلف دراز تو به دلهاى حزين
آنچه با خسته روانان شب يلدا نکند
سخن تلخ نگردد به تبسم شيرين
چاره تلخى مى قهقه مينا نکند
هرکه چون شانه نسازد دل خود را صد چاک
پنجه در پنجه آن زلف چليپا نکند
سنگ دارند ز ديوانه دريغ اطفالش
چون ازين شهر کسى روى به صحرا نکند؟
سوز عشق از سر عاشق به مداوا نرود
که علاج تب خورشيد مسيحا نکند
مى رسد روزيش از عالم بالا صائب
چون صدف هرکه دهن باز به دريا نکند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید