شماره ٢١٩: دل به مطلب اگر از راه تپيدن نرسد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
دل به مطلب اگر از راه تپيدن نرسد
گو مکن سعى که هرگز به دويدن نرسد
بهترين پايه صاحب نظران حيرانى است
ديده هرگز به مقامى ز پريدن نرسد
پاى فهميده در آن سلسله زلف گذار
که در آن کوچه به خورشيد دويدن نرسد
از دل پخته مزن لاف که اين ميوه خام
نرسد تا به لبت جان، به رسيدن نرسد
وحشتى قسمت مجنون من از عشق شده است
که به من هيچ غزالى به رميدن نرسد
گرچه چون لاله نگونسار بود کاسه من
از دل سوخته خونم به چکيدن نرسد
نرسد زان به تو از چشم بدان آسيبى
کز لطافت گل روى تو به ديدن نرسد
نه چنان رفته ام از خود که دگر بازآيم
دامن رفته ز دستم به کشيدن نرسد
مى دود در پى آن چشم دل خام طمع
طفل هرچند به آهو به دويدن نرسد
از لطافت به تماشايى آن سيب ذقن
بجز از دست و لب خويش گزيدن نرسد
آنچنان محو تو شد ديده نظار گيان
که به گلهاى چمن نوبت چيدن نرسد
دل سودا زده و حرف شکايت، هيهات
دانه سوخته هرگز به دميدن نرسد
مهربان گر به يتيمان نشود دايه لطف
هوش اطفال به انگشت مکيدن نرسد
چه کند با دل سنگين طبيبان صائب؟
ناتوانى که فغانش به شنيدن نرسد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید