شماره ١٤٨: نوبهارست سرانجام زرى بايد کرد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش پنجم

افزودن به مورد علاقه ها
نوبهارست سرانجام زرى بايد کرد
به خرابات ز مسجد گذرى بايد کرد
زر به زر هر که دهد نيست پشيمان شدنش
نقد جان صرف ره سيمبرى بايد کرد
پيش ازان کاين دل صد پاره پريشان گردد
فکر شيرازه موى کمرى بايد کرد
خس و خاشاک به دريا نرسد بى سيلاب
سر فداى قدم راهبرى بايد کرد
تا چو ياقوت مگر سنگ تو گوهر گردد
سالها خدمت روشن گهرى بايد کرد
نيست انصاف ازين مرحله غافل رفتن
خفتگان را به سرپا خبرى بايد کرد
پيش ازان کاين قفس تنگ بهم درشکند
فکر بالى و سرانجام پرى بايد کرد
چون نى از ناله دلى را نکنى گر بيدار
نقل اين تلخ دهانان شکرى بايد کرد
گر به خاکستر شب آينه روشن نکنى
صيقل از قامت خم هر سحرى بايد کرد
لاابالى است حقيقت همه جا مى باشد
به خرابات مغان هم گذرى بايد کرد
چون به بى حاصلى آزاد توان شد چون سرو
چه ضرورست تلاش ثمرى بايد کرد؟
تا به کى خرج تماشاى جهان خواهى شد؟
در سرانجام خود آخر نظرى بايد کرد
جاى رحم است به آشفته دماغى کاورا
زندگانى به مراد دگرى بايد کرد
از سفر کردن ظاهر نشود کار تمام
صائب از خويش چو مردان سفرى بايد کرد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید