شماره ٦٦١: بر بناگوشت بلاى خط که سر بر مى کند

غزلستان :: امير خسرو دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بر بناگوشت بلاى خط که سر بر مى کند
جزو جزو عاشق بيچاره ابتر مى کند
سرو کز بالاى خود در سر کند باد، آن مبين
آن نگر کش باد پيشت خاک بر سر مى کند
چند گويى پيشت آيم، وه که چون تو يوسفى
سر کجا در خانه تاريک ما در مى کند؟
چند گوييد، اى مسلمانان، که حال خود بگوى
من همى گويم، ولى از من که باور مى کند؟
شوخيش بين کاشکارم مى نوازد در نهان
با رقيب خويش اشارت سوى خنجر مى کند
رو، برون، اى جان معزول، از درون من که عشق
شغل جان در سينه با جانان مقرر مى کند
عاشقان جان و جهان بهر بتان تر کرده اند
سهل باشد آنکه خسرو ديده را تر مى کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید